وقتی پریود میشی...[p2]
#استری_کیدز #بی_تی_اس #هان #هیونجین #فلیکس #لینو #مینهو #چانگبین #بنگچان #جونگین #سونگمین #سناریو #فیکشن
لینو: کریوگرافی بعدی؟
چان:آره... فکر کنم این یکی بسه*به سمت استف برگشت* میشه آهنگ رو عوض کنید؟
استف سری تکون داد و آهنگ تغییر کرد، دوباره جایگاهتون رو تغییر و با شروع آهنگ شروع کردین...
•دو ساعت بعد•
بدنت دیگه کم آورده بود. ۵ تا کریوگرافی، پشت سر هم و دو ساعت تمام... اما انگار قرار نبود تموم بشه!
فلیکس: هیونگ بس نیست؟ یکم استراحت کنیم بعد ادامش بدیم... لطفا.
چان:بعد از این آهنگ بهتون استراحت میدن زود باشین وایستین.
در طول انجام اون دنس، دردت بیشتر و بیشتر میشد؛ دیگه نمیتونستی تحمل کنی... واقعا نمیتونستی! نا خودآگاه دستت به سمت شکمت رفت و کمی به خودت رو جمع کردی. پسرا متوجهت شدن و نگران نگاهت کردن، خیلی کم بودن وقتایی که دردتو بهشون نشون میدادی. همیشه عادت داشتی تمام رنج ها و درد هایی که میکشی رو توی وجود خودت زندانی کنی و برای کسی آشکارشون نکنی؛ پس ایندفعه که خودتو جمع کرده بودی و مدام چشماتو از درد میبستیی حتما خیلی درد داشتی... این چیزی بود که اون هشت تا بهش فکر میکردن. حدس میزدن که چی شده، بلاخره زندگی با یه دختر باعث میشه خیلی چیزارو در موردشون بدونی.
با اتمام آهنگ، مثل بقیه کریوگرافی ها چند ثانیه ای ثابت موندین و بعد از اون...
چان: ات... تو حالت خوبه؟
همینطور که به سمتت میومد گفت. لبخندی زدی و جوابشو دادی.
× آره اره خوبم.
چانگبین: هی دروغ نگو!
هیونجین: راست میگه حق نداری دروغ بگی.
×یااا پسرا من خوبم!
لینو: باشه ما هم باور کردیم.
چان مچ دستتو گرفت و به سمت مبلی که کنار اتاق تمرین بود هدایتت کرد.
چان: همینجا میشینی هیچکاریم نمیکنی.
جونگین:*رو به چانگبین با صدای آروم* هیونگ ات چش شده؟
چانگبین:*لبخندی زد* هیچی هیچی... این فقط یه بیماریه مخصوص خانماست نیاز نیست خیلی نگران باشی زود خوب میشه
با تعجب بهش خیره شدی.
× هی هی من حالم خوب-
سونگمین:*از توی یخچال برات خوراکی میاره* اینارم بخور
فلیکس: و این مسکن
هان:*کوسَن روی مبل رو جابهجا کرد و جسمتو به زور به حالت دراز کشیده در آورد* و اینجوری دراز بکش.
لینو:*انگشت اشارشو به سمتت گرفت* هی فکر نکنی بیخیالت میشما! فردا میای با خودم تمرین میکنی
×*خنده ای کردی* از دست شماها.
پسرا چند قدمی برداشتن و به موقعیت اولشون برگشتن. درسته که ازشون خجالت میکشیدی اما بلاخره بعضی وقتا واقعا دلت براشون ضعف میرفت:)
لینو: کریوگرافی بعدی؟
چان:آره... فکر کنم این یکی بسه*به سمت استف برگشت* میشه آهنگ رو عوض کنید؟
استف سری تکون داد و آهنگ تغییر کرد، دوباره جایگاهتون رو تغییر و با شروع آهنگ شروع کردین...
•دو ساعت بعد•
بدنت دیگه کم آورده بود. ۵ تا کریوگرافی، پشت سر هم و دو ساعت تمام... اما انگار قرار نبود تموم بشه!
فلیکس: هیونگ بس نیست؟ یکم استراحت کنیم بعد ادامش بدیم... لطفا.
چان:بعد از این آهنگ بهتون استراحت میدن زود باشین وایستین.
در طول انجام اون دنس، دردت بیشتر و بیشتر میشد؛ دیگه نمیتونستی تحمل کنی... واقعا نمیتونستی! نا خودآگاه دستت به سمت شکمت رفت و کمی به خودت رو جمع کردی. پسرا متوجهت شدن و نگران نگاهت کردن، خیلی کم بودن وقتایی که دردتو بهشون نشون میدادی. همیشه عادت داشتی تمام رنج ها و درد هایی که میکشی رو توی وجود خودت زندانی کنی و برای کسی آشکارشون نکنی؛ پس ایندفعه که خودتو جمع کرده بودی و مدام چشماتو از درد میبستیی حتما خیلی درد داشتی... این چیزی بود که اون هشت تا بهش فکر میکردن. حدس میزدن که چی شده، بلاخره زندگی با یه دختر باعث میشه خیلی چیزارو در موردشون بدونی.
با اتمام آهنگ، مثل بقیه کریوگرافی ها چند ثانیه ای ثابت موندین و بعد از اون...
چان: ات... تو حالت خوبه؟
همینطور که به سمتت میومد گفت. لبخندی زدی و جوابشو دادی.
× آره اره خوبم.
چانگبین: هی دروغ نگو!
هیونجین: راست میگه حق نداری دروغ بگی.
×یااا پسرا من خوبم!
لینو: باشه ما هم باور کردیم.
چان مچ دستتو گرفت و به سمت مبلی که کنار اتاق تمرین بود هدایتت کرد.
چان: همینجا میشینی هیچکاریم نمیکنی.
جونگین:*رو به چانگبین با صدای آروم* هیونگ ات چش شده؟
چانگبین:*لبخندی زد* هیچی هیچی... این فقط یه بیماریه مخصوص خانماست نیاز نیست خیلی نگران باشی زود خوب میشه
با تعجب بهش خیره شدی.
× هی هی من حالم خوب-
سونگمین:*از توی یخچال برات خوراکی میاره* اینارم بخور
فلیکس: و این مسکن
هان:*کوسَن روی مبل رو جابهجا کرد و جسمتو به زور به حالت دراز کشیده در آورد* و اینجوری دراز بکش.
لینو:*انگشت اشارشو به سمتت گرفت* هی فکر نکنی بیخیالت میشما! فردا میای با خودم تمرین میکنی
×*خنده ای کردی* از دست شماها.
پسرا چند قدمی برداشتن و به موقعیت اولشون برگشتن. درسته که ازشون خجالت میکشیدی اما بلاخره بعضی وقتا واقعا دلت براشون ضعف میرفت:)
۱۴.۹k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.